سازمان مديريت پسماند شهرداری رشت در راستای ايجاد فرهنگ پسماند و لزوم به کارگيری بازيافت در زندگی روزمره برگزاری برنامه های آموزشی مختلف را در دستور کار خود قرارداده است.
سازمان پسماند شهرداری رشت معتقد است استفاده از زبان هنر در رويکرد شهروندان به قبول تفکيک زباله از مبدا و همچنين تغيیر سبک زندگی برای کاهش زباله توليدی موثر است
در یکی از این برنامه ها دکتر افشین عموزاده لیچایی استادیار دانشکده هنر و معماری دانشگاه گیلان نمایشگاهی با عنوان «جور دیگر باید دید» با ۳۰مجسمه از ۱۴تا ۱۹ آذر با حمایت سازمان مدیریت پسماندهای شهرداری رشت در خاتم الانبیاء رشت برگزار میکند.
دکتر افشين عموزاده که پيش از اين سه نمايشگاه در گالری ارسباران سال ٨٨،گالری بهمن سال ٨٩و بوستان گفتگوی تهران در سال٩٠ برگزار کرده است، تمام مجسمه های اين نمايشگاه را که با مواد دورريختنی ساخته در معرض ديد بينندگان قرار می دهد.
لزوم به کارگيری هنر در برنامه های آموزشی سبب آن شد تا گفتگويی ميان دکتر عموزاده خالق مجسمه ها و مرتضی عاطفی به عنوان مديرعامل سازمان مديريت پسماند های شهرداری رشت شکل بگيرد.
عمو زاده: چرا بايد يک کيلو پلاستيک يا فلز به جای آن که به يک فرآورده ديگر که به آن بازيافت گفته می شود برای يک نمايشگاه،تبديل به مجسمه شود؟به نظر من اين کار دو حسن دارد. حسن اول اين که يادمان نرود فرهنگ سازی هزينه دارد. خيلی از کشورها برای آنکه چيزی را به فرهنگ تبديل کنند علاوه بر صرف هزينه زياد برای آن زمان می گذارند. به عنوان مثال گفته می شود ما ده سال زمان میخواهيم تا مهاجران سوری را در آلمان بومی کنيم. اما انتظارمان در ايران اين است که معمولا بايد زود به نتيجه برسيم. به قول محسن مخملباف در سلام سينما يا ناصرالدين شاه آکتور سينما که می گفت: اگر می خواهی سود يکساله ببری گندم بکار،اگر می خواهی سود ده ساله ببری درخت بکار و اگر می خواهی سود صد ساله ببری بايد آدم تربيت کنی. آدمی برای آن که بازيافت را بفهمد و ارزش چيزی را که دور می اندازد را درک کند به نظر من از طريق هنر که شيرين است می تواند اتفاق بيافتد. آقای عاطفی شما چه نظری داريد؟
عاطفی: درست می فرماييد. شما گفتيد فلزی که قرار است بازيافت شود من می گويم شی ای که قرار است دور ريخته شود )يک قدم آن طرف تر از آن( مقوله بازيافت با آن که بسيار تکرار شده است اما هنوز تبديل به فرهنگ و عادات روزمره نشده است. برای اينکه اين موضوع تبديل به فرهنگ شود بايد نمود عينی داشته باشد و گرنه تا صبح بگويم که بايد بازيافت صورت بگيرد اگر برايش نمود عينی وجود نداشته باشد قابل لمس برای شهروند هم نيست. اما اگر ببيند يک وسيله دور ريختنی تبديل به يک اثر فاخر هنری شده است و با توجه به کارکرد متعالی هنر در تفهيم موضوعات و همچنين ارتباط ناخودآگاهی که انسان با هنر برقرار می کند بدون آن که ارادی باشد می تواند به اهميت موضوع پی ببرد و طبيعتاً تاثير بيشتری روی مقوله تفکيک و بازيافت دارد.
عموزاده: می خواهم خواسته ای مطرح کنم و آن اينکه اگر اين نمايشگاه مورد وثوق مردم قرار گرفت و استقبال شد يکجايی در شهر رشت در اختيار من گذاشته شود که با هزينه شخصی مجسمه ٣يا۴ متری بازيافت درست شود. مجسمه ای که از اجسام دورريختنی مانند پلاستيک، کاغذ فلز و چوب است درست شده و برای همه جالب است. آيا می شود در شهر جانمايی برای مجسمه ٣يا۴متری داشت.
عاطفی: از ابتدای ورود به سازمان پسماند اصلي ترين بار آموزش و فرهنگ سازی را ،استفاده از فضاها و کارکردهای هنری قرار داديم. اعتقاد داريم هنر عالي ترين زبان برای انتقال مفاهيم است. بنابراين برای آموزش و فرهنگسازی بايد از اين زبان استفاده کنيم.
قدم اول نيز با توجه به مقدمات مديرعامل سابق سازمان پسماند، برگزاری جشنواره مجسمه های بازيافتی بود که از دل اين جشنواره قرار بر اين بود تا پارک بازيافتی داشته باشيم و اين مجسمه ها در آنجا نصب شود. ما منتظر به نتيجه رسيدن يک سری از موضوعات مانند آزاد شدن حرايم رودخانه ها هستيم. شهرداری در پی درنظرگرفتن جايی برای آموزش شهروندی است اين مجموعه مختص مباحث آموزشهای شهروندی خواهد بود. در آنجا می توانيم المان هايی که در جشنواره توليد شده و در حال حاضر در انبارهای سازمان نگهداری می شود نصب کنیم و همينطور برای نصب سازه جديد نيز اين امکان وجود دارد.
عموزاده: از آنجايی که هيچوقت آموزش بازيافت تمام نمی شود و اين آموزشها طبيعتا ادامه دارد اما با توجه به اينکه نمايشگاه از شنبه تا سه شنبه ادامه دارد اين امکان وجود دارد که از مدارس بخواهيم که دانش آموزان در نمایشگاه حضور داشته باشند و ببينند که مثلا از يک بطری آب که دور انداخته میشود چه استفاده ای می شود کرد. اين امکان وجود دارد؟
عاطفی: تفاهم نامه ای با آموزش و پرورش در زمينه آموزش پسماند و چند مقوله ای که در زمينه فرهنگسازی مورد نظر است در حال انعقاد است. ما به سمت دانش آموزان به عنوان يکی از جامعه های هدف خود با مکاتبه و راي زنی و دعوت از مدارس رفته ايم.ما حتی می توانيم پيشنهاد برگزاری نمايشگاه در مدارسی که امکان و فضای کافی برای برگزاری نمايشگاه را دارند را بدهيم.
عموزاده: مسئله بعدی که می خواهم به آن اشاره کنم اين است که من به عنوان سازنده اين مجسمه های بازيافتی هنر را به عنوان روغنی می بينم که در چرخ دنده های ماشين وجود دارد. چرخنده ها کار خودشان را انجام می دهند اگر روغن هم نباشد آنها کار خودشان را انجام می دهند اما زودتر فرسوده می شوند. ما همان آدم هايی هستيم که در زندگی ماشينی درحال فرسوده شدن هستيم. وجود طبيعت زيبا و هنرها باعث می شود تا روغن در لای چرخنده ها کار کند و به خاطر همين بسياری از کشورها که به کشورهای سبز معروف هستند افتخار می کنند که يک آپارتمان دورريز نداشته باشد و افتخار می کنند که همه چيز در آنجا بازيافت می شود. در آنجا هنر را به عنوان يک ابزار آرامشی استفاده می کنند و نه حتی به عنوان يک هدف. من مخالف آن هستم که هنر را هدف چيزی بدانيم. هنر از روز به وجود آمدنش وسيله بوده است. حتی در نظام غارنشينی همچنان که در غارهای فرانسه مشخص است اگر شکل گوزن را در ديوار می کشيدند هدف نگاه کردن نبوده است. بلکه هدف آن بوده تا جوانترهای درون غار نحوه شکار آن را ياد بگيرند تا در بيرون غار زودتر بتوانند به نتيجه برسند. هنر از روز اول ابزاری برای استفاده افراد بوده است. هنر ابزاری بوده که دردسر و هزينه کمی دارد. ما اگر هر روز بر روی يک شهروند تاثير بگذاريم و آن يک نفر به ديگران نيز اين حس را انتقال بدهدسازمان شما به عنوان سازمان متولی اين امر و من به عنوان استاددانشگاه به هدف خود ما نرسيده ايم.
عاطفی: قطعا اينطوراست. اتفاقات فرهنگی به تدريج اتفاق می افتد و با حرکت های ضرب دری و شتاب زده منافات دارد. هدفی که ما به خاطر آن از زبان هنر استفاده می کنيم تا در وجود يک فرد نهادينه بشود بايد زمان بگذرد و او به باور برسد. ما نمی خواهيم فقط ظاهر را درست کنيم که بعد از مدت کوتاهی هيچ اثری از آن باقی نماند. ما می خواهيم از زبان هنر استفاده کنيم تا ماندگاری ايجاد کنيم. تا ماندگاری تبديل به باور نشود اين اتفاق نمی افتد. با تاکيد بر صحبت شما اگر ما بر روی يک نفر نيز تاثير بگذاريم فکر می کنم برنده شده ايم. معتقدم با توجه به بافت شهری ما که فرهنگ پذير است موفقيت دور از دسترس نخواهد بود. بار ديگر تاکيد می کنم اساس کار ما در مديريت پسماند در مقوله آموزش و فرهنگ سازی استفاده از زبان هنر است.
عموزاده: بعضی از کارهای من که شنبه در نمايشگاه خواهند ديد بدون رنگ آميزی و يا تغييرخاص خواهد بود. برای آن که مخاطب وقتی اثر را می بیند حس نکند که من خواستم رنگ و لعاب به کارببرم. در واقع می خواهم به او نشان دهم و او حس کند که خودش هم می تواند آن را درست کند. برای بازيافت لازم نيست فرد هنرمند باشد. اتفاقا يکی از ويژگیهای هنر مدرن در برابر هنر کلاسيک در همين نکته است.
هنر کلاسيک می گويد تو بايد هنر آموخته باشی تا هنر بورزی. اما هنر مدرن می گويد اما نياز به افراد هنرمند نداريم هر کسی که از در خانه خودش بيرون می آيد اگر جسور و آگاه به محيط باشد می تواند هنرمند باشد. در ضمن يک انسان آگاه چقدر زمان دارد تا ساعتها برود کار هنری انجام دهد. به همين خاطر سعی کرده ام تا کارهايم سهل الوصول باشد.
عاطفی: من اميدوارم در نگاه تخصصی خودمان اين را بيشتر داشته باشيم. خواسته من اين است که در عين ترويج اين کار بخشی از نمایشگاه به آگاهی بخشی اختصاص پيداکند. سعی کنيم مخاطب را به استفاده از مواد بازيافتی تشويق کنيم. اين خواسته ما ازجامعه هنرمندان است تا در اين مسئله کمک کنند. در واقع هم جذابيت با برگزاری نمايشگاه ايجاد می شود و هم آگاهی بخشی با توضيحاتی که داده می شود. حتی اين موضوع در طول برگزاری نمايشگاه می تواند تبديل به کارگاه هایی بشود و علاقمند می توانند الفبای کار را ياد بگيرند و خودشان اين خلاقيت را به کار بگيرند .
عموزاده: من از شما به خاطر زمانی که برای هماهنگی برگزاری اين نمايشگاه گذاشتيد تشکر میکنم. برای ما وجود متولی که ارزش طلای کثيف را درک کنند غنيمت است.اميدوارم شهر رشت به مرکزی تبديل شود که در مقايسه با استانهای ديگر پيشرو باشد.
بسيار خوشحال شدم که اين نمايش خيابانی در ارتباط با پسماند برگزار می شود و خوشحال هستم که نويسنده يکی از کارها خودم هستم. در پايان می خواهم بگويم که بازيافت همه چيز را تبليغ کنيم. حتی بازيافت آب با توجه به آنکه گفته می شود ارزش آب در قرن بعد از نفت نيز بيشتر خواهد بود. يا حتی بازيافت چوب که چندان مورد توجه نيست و در گوشه و کنار شهر ما هميشه می بينيم چوبهايی ريخته شده است. شايد به خاطر اينکه در استان ما چوب فراوان است کسی به آن توجهی نمی کند درصورتی که کارخانه های فيبرسازی وجوددارد که اين چوب ها را نياز دارند. يا بازيافت کاغذ به عنوان طلای سفيدی که اکنون به برگی١٠٨ هزار تومان رسيده است. من هيچوقت برای نمايشگاه های خودم انتظار مالی نداشته و نخواهم داشت اما آخرين خواسته من اين است اگر اداره ای يکی از آثار را بخواهد فقط با اين برچسب که دور انداخته نشود من آن را اهداخواهم کرد تا در مقابل ديدگان مردم قرار بگيرد.
عاطفی: من از بابت همکاری در تئاتر شهری از شما تشکر می کنم. همانطورکه می دانيد اين تئاتر برای اولين بار با بيش از ١٧٠ اجرا به طور غير متمرکز در تمام شهر برگزار می شود. نگاه هنرمندانه شما به مقوله تفکيک و بازيافت و همچنين آمادگی اهدای سخاوتمندانه آثار خود به ادارات ديگر نيز جای تشکر دارد.
حال سازمان پسماند شهرداری رشت امید آن دارد تا با به کار گیری زبان هنر در بیان و تفهیم هدفهایش موثرتر عمل کند و در این مسیر گام های ابتدایی را نیز برداشته است. سازمان معتقد است در این راه همراهی هنرمندانی مانند دکتر عموزاده کمک خواهد کرد تا شهروندان هرچه بیشتر و عمیقتر فرهنگ بازیافت را در زندگی روزمره خودشان پذیرا باشند.