برنامه عملی یعنی برنامهای که در آن دستور کار مشخص باشد، سیاستهای مرتبط تدوین شده باشد، این برنامه توسط دستگاههای اجرایی پذیرفته شده باشد، قابلیت اجراییشدن در پایینترین سطوح مدیریتی را دارا باشد و در نهایت بتوان ظرفیت برنامه را پس از اجرا ارزیابی کرد.
جلوگیری از تولید پسماند مزایای بالقوه محیطزیستی بیشتری نسبت به فعالیتهای مدیریت پسماند مانند دفن پسماند، بازیابی انرژی و بازیافت دارا است. سیاست جلوگیری از پسماند در اتحادیه اروپا و ایالات متحده امریکا جز اولویتهای مدیریت شهری قرار گرفته است و از طرف سازمان همکاری و توسعه اقتصادی و بانک جهانی نیز از مدتها قبل پیشنهاد شده است. اتحادیه اروپا این مفهوم را به این شکل تعریف کرده است: مجموعه اقداماتی است که پیش از اینکه یک ماده و یا یک محصول تبدیل به پسماند شود، انجام میشود و باعث کاهش مقدار پسماند، کمخطرسازی پسماند و یا کاهش اثرات محیطزیستی تولید پسماند میشود.
اگر مدیریت پسماند را به دو قسمت قبل از تولید پسماند و بعد از تولید آن تقسیم کنیم، سیاست های مدیریت پسماند در ایران، بیشتر تاکید بر بعد از تولید پسماند دارد. به این معنی که تفکر غالب بر سیاست گذاری در بخش پسماند به این گونه است که پسماند وجود دارد و حال باید این پسماند مدیریت شود. این غفلت باعث شده است که عموماً برنامههای عمل مدیریت پسماند با این تفکر تدوین شده و مفهوم جلوگیری از تولید پسماند و زیرساختهای مربوط به آن در سیاست های کلان کشور کمرنگ دیده شود.
در تحقیقات مختلف ثابت شده است که بین رشد اقتصادی، تولید پسماند و اثرات محیطزیستی جانبی پسماندها رابطه معنیداری وجود دارد. در کلانشهرهای ایران به واسطه رشد اقتصادی تولید پسماند بیشتر شده است و این بیشتر شدن باعث کاستیهایی در مدیریت پسماندها و بروز اثرات محیطزیستی آنها شده است.
در طی تحقیقات انجام شده در خصوص رفتارها و نگرشهایی که باعث جلوگیری از تولید پسماند میشود، این نکته دریافته شده است که جلوگیری از تولید پسماند نه تنها وابسته به نگرش شهروندان است بلکه به ساختارهای اجتماعی، هنجارها و زیرساخت های جلوگیری از تولید پسماند بستگی دارد. از جمله موانعی که بر سر راه جلوگیری از تولید پسماند در کشور وجود دارد فقدان داده ها، استانداردها، دانش، منابع، هنجارهای اجتماعی، بودجه، ظرفیت سازمانی و از همه مهمتر نادیده شدن آن در برنامه های مدیریت پسماند است.
متاسفانه کلانشهرهای ایران فاقد برنامه عملی برای جلوگیری از تولید پسماند هستند. برنامه عملی یعنی برنامهای که در آن دستور کار مشخص باشد (به این معنی که مسئله جلوگیری از تولید پسماند نیازمند توجه است و این توجه توسط تصمیمسازان تشخیص داده شده و درک شده است)، سیاستهای مرتبط تدوین شده باشد (به این معنی که برنامه طراحی شده جامعیت لازم را داشته تا بتواند مسئله را حل کند)، این برنامه توسط دستگاههای اجرایی پذیرفته شده باشد (یعنی دستگاههای اجرایی این برنامه را پذیرفته باشند و برنامه مشروعیت قانونی داشته باشد)، قابلیت اجراییشدن در پایینترین سطوح مدیریتی را دارا باشد و در نهایت بتوان ظرفیت برنامه را پس از اجرا ارزیابی کرد.
از آنجا که توانایی برنامهریزان حوزه پسماند به منظور جلوگیری از تولید پسماند محدود شده است، به همین خاطر تمایلی نیز برای حل این مسئله وجود ندارد. به نوعی که برنامه ریزان به نظر می رسد که به صورت سازمان یافته نقش مصرف و رشد جمعیت را به عنوان محرک های تولید پسماند فراموش کرده اند. به نوعی که اقدامات کاهنده مصرف مواد در برنامه ها به کمتر از یک درصد می رسد.
در اتحادیه اروپا هدف نهایی از برنامههای جلوگیری از تولید پسماند، شکستن رابطه بین رشد اقتصادی و اثرات محیطزیستی مرتبط با تولید پسماند است. از نظر تئوری، تمرکز سیاست های جلوگیری از تولید پسماند تضعیف رابطه بین علت (رشد اقتصادی) و اثر (تولید پسماند) و محرک هایی است که منجر به تولید پسماند می شود. مسئله ای که در برنامه های جلوگیری از تولید پسماند در اتحادیه اروپا حل میشود این است که پسماند تولید نمیشود، نه اینکه مصرفی صورت نگیرد.
علاوه بر این، در ایران تاکید اصلی برنامه ریزان بر روی پسماندهای خانگی است، در حالی که توجه اندکی به مدیریت پسماندهای صنعتی و نظامی می شود. در برنامه های جلوگیری از تولید پسماند تاکید یکسانی بر جلوگیری از تولید پسماند در تمامی سطوح (محلی و ملی) و در تمامی بخشها (خانگی، صنعتی و نظامی) صورت میگیرد.
اصلیترین اصول مفهوم جلوگیری از تولید پسماند عبارتند از:
هدف و اقدامات جلوگیری از تولید پسماند به دنبال شکستن رابطه بین رشد اقتصادی و تولید زباله است.
برنامههای جلوگیری از تولید پسماند، به دنبال کاهش پسماند در سرچشمه وبهبود مدیریت در جهت کاهش تولید پسماند است.
برنامههای جلوگیری از تولید پسماند در تمامی سطوح دارای اهمیت یکسانی است و تاکید اصلی آنها بر مجراهای اصلی تولید پسماند است.
سخن آخر اینکه، با توجه به رشد روز افزون جمعیت کلان شهرها در ایران، لزوم جلوگیری از تولید پسماند از مبداً از اهمیت بسزایی برخوردار است و شایسته است که زیرساخت های لازم جهت برنامه ریزی در این خصوص در سطوح مختلف مدیریتی انجام شود. مفهومی که در کشورهای اروپایی در حال اجرا است و می تواند در بخشی از بارهای متعدد مدیریت پسماند در کلان شهرهای ایران را کاهش دهد.
منبع : شمس